یادداشت منتشر شده در رسانه گردشگری آگرد
بعد از برجام صعنت گردشگری وروی، تازه داشت جانی دوباره میگرفت که روی کار آمدن ترامپ و بازگرداندن تحریمها جلو این رشد را گرفت. هتلها، آژانسها، و کسبوکارهایی که بهواسطه رونق آن دوران، وارد این حوزه شده بودند هرچه گذشت، عرصه را تنگتر میدیدند. حتی راهنمایان گردشگری که فرصتی دیده بودند برای همراستاکردن علاقه و حرفهشان، حالا با افت گردشگر مواجه شده بودند.
سیل نوروز ۹۸ که اغلب ایران را فرا گرفت ضربه دیگری بر پیکره گردشگری ایران بود. رزروهایی که پشت سر هم کنسل و راههایی که بسته میشد و جانهایی که توامان با بلایای طبیعی و بیدرایتی مسئولان از بین میرفت. با این حال گذشت و اوضاع آرام شد و دوباره گردشگران خارجی به دیدن ایران روی آوردند و سفر در بین ایرانیها هم رونق گرفت. حالا دیگر ایران بهواسطه اخبار هر روزه سیاسی و توئیتهای ترامپ یک کشور ناشناخته نبود، حتی توریستهای اروپایی زیادی برای لجبازی با سیاستهای آمریکا و تجربه یک سفر چالشی، ایران را بهعنوان یکی از مقاصد گردشگری خود انتخاب کرده بودند. دیگر توریستهایی که در کاخ گلستان تهران، نقش جهان اصفهان، نصیرالملک شیراز و بافت قدیم یزد میدیدم گروههای مسن گردشگر آژانسهای صرفا معروف نبودند که برای تیکزدن آخرین مقصد گردشگری خود به ایران سفر کرده باشند. ایران تبدیل به یک مقصد گردشگری جذاب برای جوانان، زوجها و حتی خانوادهها شده بود.
ایران یکی از مقاصد برتر گردشگری سال ۲۰۱۹ معرفیشده توسط نیویورک تایمز بود و حتی این روزنامه قصد داشت خبرنگار اختصاصیاش را به کشورمان اعزام کند (صد حیف که بهدلیل سیاستهای خارجی و داخلی هیچوقت میسر نشد). همین دوران بود که ایران زدن مهر روی ویزا را برای گردشگران ورودی حذف کرد تا سفر به ایران را باز هم ممکنتر کند.
حوادث آبان ۹۸، اعتراضات سراسری و ده روز قطعی اینترنت
گردشگری ورودی و داخلی با سرعتی کُند، ولی در حال رشد بود. خارجیهای از سفر بازگشته به کشورشان، ایران را به دوستانشان معرفی می کردند و از تفاوت بین تصورشان با چیزی که واقعا تجربه میکردند میگفتند. از طرف دیگر سفر بین ایرانیها باب شده بود و تبدیل شده بود به یک سبک زندگی. همه چیز دوباره داشت رونق می گرفت که گرد سردی بر این حوزه پاشیده شد. افزایش سه برابری قیمت بنزین بدون برنامهریزی قبلی و تبعات آن، اعتراضات سراسری آبان ماه و حواشی آن و باورنکردنیتر از همه، ۱۰ روز قطعی اینترنت نهتنها جان کسبوکارهای آنلاین را گرفت، که دیگر رمقی برای گردشگری و سفر نگذاشت. توریستهایی که در آن زمان در ایران سفر می کردند، ناگهان خود را در یک محیط ناامن حس کردند و چیزی نگذشت که با قطعی اینترنت ارتباطشان با همه جا قطع شد. دیگر نه دسترسی به نقشههای آنلاین داشتند، نه میتوانستند ایمیلشان را چک کنند، نه حتی با خانوادههای خود ارتباط بگیرند. در چنین شرایطی چه امیدی بود که دیگر گردشگری به ایران بیاید؟
حوادث دیماه، ترور سردار سلیمانی، حمله موشکی و سقوط هواپیمای اوکراینی
امیدها باز داشت برمیگشت که اهالی گردشگری شب دیگری را با اخبار ویرانکننده صبح کردند. حوادث دی ماه، از حمله آمریکا به سرلشگر سلیمانی، تا انتقام سخت ایران و پس از آن سقوط هواپیمای اوکراینی همگی جو ناامنی را برای گردشگران خارجی رقم زد. ولی این روزهای تلخ و سیاه در شنبهای به اوج خود رسید که ایران اعلام کرد پرواز اوکراینی بهدلیل یک خطای انسانی توسط موشک ساقط شده. دیگر نه حس امنیتی برای توریستهای خارجی ماند که برای دیدن ایران سفر کنند و نه حال و ذوقی برای ایرانیها که دور کشورشان بگردند. با این حال، گذشت زمان همه چیز را عوض میکند.
اسفند ۹۸، کرونا
ضربه آخر بر صنعت گردشگری اما، شیوع کرونا در ایران بود. از زمزمههای اولین موردهای شناساییشده که باعث لغو سفر بسیاری از گردشگران شد تا سرعت شیوع آن که باعث بستهشدن بسیاری از مرزهای ایران با کشورهای همسایه و لغو پروازهای ورودی و خروجی کشور شد.
در کنار عدم ورود گردشگر خارجی به کشور، اخطارها و اعلانها برای سفرهای داخلی نیز کسبوکارهای گردشگری را از پا درآورد. اپیدمی کرونا جدی است و باید از سفرهای غیرضروری پرهیز کرد. حالا کسبوکارهای گردشگری ماندهاند و نوروزی که هر سال گاو شیرده و سبد پرسود آنها برای دوام آوردن در باقی طول سال بود. بازه کوتاهی که هتلها، آژانسهای گردشگری و راهنماهای محلی در کل سال به آن دلخوشاند.
همدلی، همه در یک قایق هستیم
باید بدانیم که ضربههای کاری این چند ماه بهکل به صنعت گردشگری بوده، به هرکدام از ما که در آن فعال بودهایم، چه گردشگری خارجی چه داخلی. اگر من هتلدار هستم در شرایط اینچنینی با آژانس یا راهنمایی که تورهایش لغو شده، برای لغوشدن بدون جریمه اتاقهایش همراهی کنم. اگر شرکت هواپیمایی هستم هزینه بلیت را بدون جریمه بازگردانم. چه وزارت گردشگری برای چنین چیزی بیانیه و دستورالعمل بدهد چه ندهد. شرایط سخت است و هرکدام از این ضررها دشوار، ولی راهی جز این نیست برای زنده ماندن کل این اکوسیستم، که با مردن هر جزئی، تمام اجزایش دیر یا زود از بین میروند.
نقش دولت
مهمترین نقش دولت برای بیرون آمدن از این شرایط، تلاش برای ثبات است. آزمونی که در نحوه افزایش و اعلام قیمت بنزین از آن به سربلندی بیرون نیامد. در شرایطی که در کشور نمیتوان برای چند روز بعد برنامهریزی کرد و ثباتی وجود ندارد (چه از حیث اقتصادی و چه سیاسی)، چطور می توان امید به ساختن داشت و برای توسعه تلاش کرد؟ چطور میتوان نشست و دودشدنِ یک شبه نتایج زحمات شبانهروزی چند سال را دید؟ چطور میتوان مانع خروج نخبگانی شد که بهرغم تمام فرصتهای فراهم در خارج از کشور و چالشهای تمامیناپذیر در داخل، همچنان عاملانه ماندهاند برای ساختن و رشد؟
نقش دیگر دولت تسهیلگری در حوزه گردشگری است. تسهیل شرایط ویزا بهخصوص برای شهروندان کشورهای خاص و خبرنگاران، بهبود و توسعه زیرساخت های گردشگری برای جذب توریست خارجی و داخلی و ارائه امکانات و خدمات جانبی مانند پوششهای بیمهای و… . بهبود و اصلاح تصویر ایران در نگاه کشورهای خارجی نیز یکی دیگر از مواردی است که دولت خواه یا ناخواه نقش پررنگی در آن دارد. از سیاستهای خارجی و مواضعی که اتخاذ میکند، گرفته تا نحوه حضور و سخنرانیها در مجامع بینالمللی و حضور در رسانهها. در کنار این موضوع، معرفی ایران در قالب حضور موثرتر و بهتر در نمایشگاههای بینالمللی گردشگری و ایجاد فرصتهای برابر برای کسبوکارها جهت شرکت در این رویدادها میتواند از نقشهای تسهیلگری دولت برای رونق دوباره گردشگری باشد. برگزاری رویدادهای فرهنگی ایران در سفارت کشورهای دیگر و معرفی تصویر ایران و جاذبههایش از کانالهای دیپلماتیک و سیاسی نیز فرصتهای خوبی برای دادن جانی دوباره به گردشگری است. ایران کشور دوران سخت است. این دوران هم با تمام سختیها و ضربههای مهلکش خواهد گذشت و درسهای بزرگی به تاریخ این کشور خواهد داد. نقش و مسئولیت ما در این گذر تلخ تاریخی چه خواهد بود؟