توی این یک سال بارها زُل زذم بهت و فکر کردم به تصمیمی که گرفتیم، به اومدنت به این دنیا.. بارها از خودم سوال کردم “چرا و با چه فلسفهای به این دنیا اوردیمت؟” سوالی که مستقیم یا غیر مستقیم خیلیهای دیگه هم این مدت ازم پرسیدند، و من ته همه فلسفهها ..
برچسب: هامون
برای هامون، نامه دوم: سی و چهار
میخوام برات اعتراف کنم که با تجربهی حسهای جدید و عجیبی دارم وارد سال سی و پنجم زندگیم میشم، حسهایی که فکر میکنم بخش عمدهش ناشی از اضافه شدن تو به جهانمه. حسهایی بینظیر، نه لزوما فقط خوب، بینظیر، حتی رنجهای بینظیر ..
برای هامون، نامه اول
خوشحالم از اومدنت پسرم. از حالا تویی و بودنِ تو در این دنیای هیجانانگیز پر از تجربههای بینظیر. این نامه رو برای تو مینویسم، ولی مخاطبش خودمم. میخوام بگم این دنیا هدف خاصی نداره، زندگی مقصد خاصی نداره، همش مسیره، خوب زندگی کن و لذت ببر ازش ..