رد کردن و رفتن به مطلب
  • اینستاگرام
  • لینکداین
  • توئیتر
  • فیسبوک
  • خانه
  • درباره من
  • گفتگوها
  • تماس با من

امین کریمی | Amin Karimi

کسب و کار دیجیتال، گردشگری پایدار، توسعه فردی

برچسب: مدیر محصول

نکات مصاحبه مدیر محصول

نکات مهم و red flag های مصاحبه مدیر محصول دیجی‌کالا

در این چند سال مصاحبه‌های زیادی برای جذب Product Manager در شرکت‌ها و سطوح مختلف داشتم که بیش از ۵۰ تا از اونها برای دیجی‌کالا…

منتشر شده در 21 آبان 14032 بهمن 1403در کسب و کار

امین کریمی

امین کریمی هستم، مسافرِ در حال کشف و تجربه.
درس خوانده IT امیرکبیر، MBA دانشگاه تهران، و البته انصرافی دکتری مدیریت IT دانشگاه تهران. از اواخر دبیرستان و حدود دو دهه ست که در حوزه کسب و کارهای دیجیتال فعالیت می کنم. بنیانگذار و مدیر سابق پلتفرم آموزش آنلاین هم آموز، مدیر محصول سابق علی بابا، بنیانگذار و مدیر پلتفرم گردشگری ورودی تیست ایران، راهبر محصول در اپلیکیشن گهواره و در حال حاضر مدیر ارشد محصول در دیجی‌کالا. در کنار فعالیت های تخصصی، زیاد سفر می کنم، و در موضوعات فلسفه، توسعه فردی و نوروسایکولوژی می خونم، گاهی می نویسم و به کسب و کارهای مبتنی بر پلتفرم مشاوره میدم.

نوشته‌های تازه

  • راهنمای صفر تا صد سفر به کنیا، با کودک
  • نکات مهم و red flag های مصاحبه مدیر محصول دیجی‌کالا
  • برای هامون، نامه سوم: یکسالگی
  • چهار کتابی که برای پدر بودن خواندم
  • ما را به سخت جانی خود این گمان نبود

آخرین دیدگاه‌ها

  • امین کریمی در راهنمای صفر تا صد سفر به کنیا، با کودک
  • منصوره در راهنمای صفر تا صد سفر به کنیا، با کودک
  • امین کریمی در تجربه من از شرکت در دوره ویپاسانا، نپال
  • مونا در تجربه من از شرکت در دوره ویپاسانا، نپال
  • زهره در تجربه من از شرکت در دوره ویپاسانا، نپال

بایگانی‌ها

  • آذر و دی 1403
  • آبان و آذر 1403
  • دی و بهمن 1400
  • آذر و دی 1400
  • شهریور و مهر 1400
  • تیر و مرداد 1400
  • خرداد و تیر 1400
  • اردیبهشت و خرداد 1400
  • فروردین و اردیبهشت 1400
  • دی و بهمن 1399
  • آذر و دی 1399
  • خرداد و تیر 1399
  • اردیبهشت و خرداد 1399
  • فروردین و اردیبهشت 1399
  • بهمن و اسفند 1398
  • شهریور و مهر 1398
  • مرداد و شهریور 1398
  • اسفند و فروردین 1397
  • تیر و مرداد 1396
  • مرداد و شهریور 1395

دسته‌ها

  • توسعه فردی
  • دسته‌بندی نشده
  • شخصی
  • فرزندپروری
  • کسب و کار
  • گردشگری
  • نقد فیلم
  • نقد کتاب
  • نوروسایکولوژی
  • یادداشت
  • یادگیری آزاد

اطلاعات

  • ورود
  • خوراک ورودی‌ها
  • خوراک دیدگاه‌ها
  • وردپرس

جستجو در سایت

من در شبکه های اجتماعی

  • اینستاگرام
  • لینکداین
  • توئیتر
  • فیسبوک
‌
فصل تولدم رو دوست ندارم، قدیم تعطیلات تابستونی و فارغ شدن از تکرار و فرسودگی مدرسه برام شیرینش می‌کرد، ولی سالهاست دیگه همین یه مزیت رقابتی با فصل‌های دیگه رو هم نداره، و در عوض گرماش، امان از گرماش برای منِ گرمایی!

ماه تولدم رو هم، هر سال رو که مرور میکنم تیر برام یکی از سخت‌ترین ماه‌های اون سالم بوده، با کلی احساسات پیچیده و منی که‌ باید برای سال جدیدش تصمیم سرنوشت‌سازی بگیره، از یک اتفاق تلخ یا شکست بیرون بیاد، پاشه و دوباره شروع کنه، باز بیشتر از محدوده امنش خارج شه، و تغییر بزرگی در خودش ایجاد کنه..

حتی روز تولدم رو هم تا یادم میاد دوست نداشتم، این یکی دلایل عمیق‌تری داره، انقدر عمیق که هر سال این روزها برام میشه یه سوژه که در موردش با روانکاوم حرف بزنم و بیشتر به نقاط تاریکم پی‌ ببرم، تا بتونم باز ادامه بدم، باز تصمیم‌‌ بگیرم، باز تغییر کنم، و همچنان زندگی کنم.

پ.ن: این قاب بمونه از چند ثانیه حسِ زندگی، در فصل و ماه و روزی که دوست ندارم، از یک سی و پنج سالگیِ کم‌حوصله و سرگردون، که هنوز توش برام به غایت شوق و هیجانِ زندگی هست..
برای هامون / نامه سوم، یکسال برای هامون / نامه سوم، یکسالگی

توی این یک سال بارها زُل زذم بهت و فکر کردم به تصمیمی که گرفتیم، به اومدنت به این دنیا..

بارها از خودم سوال کردم "چرا و با چه فلسفه‌ای به این دنیا اوردیمت؟" سوالی که مستقیم یا غیر مستقیم خیلی‌های دیگه هم این مدت ازم پرسیدند، و من ته همه فلسفه‌ها، ته همه توجیه‌ها، می‌رسم به خودخواهیِ خودم. مگه جز اینه که آدم هر قدمی که برمیداره از خودخواهیه؟ و اصلا مکانیزم کارکرد مغز بر همین سیستم خودخواهی فیدبک دوپامینی بنا شده؟

وقت‌هایی که شرایط بهمون سخت میشه، خسته و مستاصل میشیم، و نگاه می‌کنم به زندگیِ پیش از تو، به منِ قبل از تو، که دیگه نخواهد بود، هیچ وقت. باز از خودم می‌پرسم جنس این خودخواهی چیه که هیچ منطقی پشتش نیست، اگر براش چرتکه بندازی فقط قربانی خواهی بود و راه برگشتی هم نیست.
-------
به این یک سال که از اومدنت میگذره نگاه می‌کنم. انگار همه چیز رو دارم با تو از اول تجربه می‌کنم، انگار دارم همه چیز رو از اول می‌بینم و می‌شنوم. اولین بار که دریا رو دیدی انگار اولین بارِ من بود. اولین بار که از بالای بلندی جنگل‌ رو دیدی من هم به اندازه تو شگفت‌زده شدم، با هر بار که از دیدن پرنده‌ها یا شنیدن صداشون هیجان‌زده میشی منم به وجد میام‌، نوای موسیقی جنوب رو، با هم از اول شنیدیم..
این روزها هر بار که انگشتت رو میگیری سمت چیزی و می‌پرسی "این چیه؟" از اول فکر میکنم که واقعا این چیه، وقتی ده بار همین سوال رو تکرار میکنی، هر بار عمیق‌تر میشم درش و بیشتر به چیستیش فکر می‌کنم.

خلاصه، هنوز جوابی برای سوال اولم پیدا نکردم. جوابی جز خودخواهی پیدا نکردم، کلا برای هیچ کارِ آدمی. فقط دلم میخواد و سعی می‌کنم این خودخواهیِ من برای تو هم خواستنی باشه و از اومدن به این دنیا و این فرصتِ بودن لذت ببری.
من هم با تو دارم از اول زندگی میکنم، هر لحظه رو دوباره تجربه می‌کنم، و از نعمت داشتنِ زندگی به شوق میام دوباره، دو برابر..

#برای_هامون

📷 @panteagholami
چند کتابی که برای #پدربودن خ چند کتابی که برای #پدربودن خواندم

از وقتی فهمیدم دارم پدر میشم به شکل‌های مختلف چند کتاب در مسیرم قرار گرفت که هم به شدت برام مفید و کاربردی بود و هم به فضای پدربودن و والد شدن نزدیک‌ترم کرد. چون فردی به خیلی از پدر مادرها یا کسانی که با بچه‌ها سر و کار دارند توصیه‌شون کردم، این پست رو نوشتم تا خیلی کوتاه ازشون بگم و اینجا هم ثبت بشه.
توضیح: دو کتاب اول اگر والد هستید یا با بچه‌ای سر و کار دارید براتون واجبه، اگر هم نیستید براتون مفیده.

برگه اول؛ برای بچه‌هامون باغبان هستیم یا نجار؟
والد نجار دنبال اینه که از فرزندش چیزی که میخواد رو شکل بده و بسازه و در نهایت، هم به هدفش نمیرسه و هم این وسط خیلی چیزها از ریشه و برای همیشه خراب میشه. در مقابل والد باغبان بستر رشد رو برای فرزندش فراهم میکنه و دنبال این نیست که ازش چیزی که میخواد رو بسازه. مثل باغبان یک گل که براش آب و خاک و نور کافی رو مهیا میکنه و این خود گُله که بنا به شرایط در این مسیر چه رنگی میشه، چقدری میشه و در چه جهتی رشد میکنه. این کتاب رویکردی مقابل والدگری مرسوم (مراقبتی و کنترلی) داره و جایگزین‌هاش رو هم میگه.

برگه دوم؛ چقدر بچه‌هامون رو برای کنجکاوی و کشف آزاد میگذاریم؟
ذات بشر کنجکاو، بازیگوش و اجتماعیه و بچه‌ها هم با همین ذات متولد میشن و اگر به شکل‌های مختلف جلوشون رو نگیریم به شدت خودیادگیرنده و ماهر هستند. تصور خیلی از ماها از بچه‌ها موجوداتی ناتوان و ناآگاهه که همیشه باید مراقبشون بود، درحالیکه خیلی بیشتر از چیزی که ما فکرش رو میکنیم از پس خودشون برمیان و اگر آزاد باشند، بدون دخالت‌های ما، از طریق کنجکاوی و بازیگوشی و هم‌بازی‌هاشون مهارت‌های جدید و اتفاقا بدردبخورتری رو یاد می‌گیرند.

برگه سوم؛ از داستان های مگوی پدرانگی.
از خوندن بعضی از تجربه‌های شخصی پدرها در این کتاب شگفت‌زده شدم، با یه سریش خندیدم و با بعضیش هم اشک ریختم. تجربه‌های نوشته شده به دست پدرانی که از رازها و احساسات مگوشون خیلی پر احساس و جذاب گفتند. 

برگه چهارم؛ پدربودن و فلسفه.
پدر شدن با خودش درگیری‌های فلسفی جدید و عمیقی میاره و خوندن این کتاب حس همذات‌پنداری خوبی میده. هرچند نظرات بعضی‌ از نویسنده‌های کتاب شبیه نسخه‌های تجویزی شده که با خیلی‌هاش موافق نیستم ولی با خیلی‌هاش هم ارتباط برقرار کردم و لذت بردم. و در کل، در این ژانر، کتاب وطنی برگه قبلی رو بیشتر از این نسخه خارجی پسندیدم.

#معرفی_کتاب #یادگیری_آزاد #پیتر_گری #علیه_تربیت_فرزند #باغابان_یا_نجار #پروژه_پدری #پدربودن_و_فلسفه #پدرشدن #فرزندپروری
برای تو، در اولین سالگردِ سه‌تایی

میدونی، با وجود همه مطالعات و تحیقات گسترده که کرده بودم خیلی چیزها رو از بچه داشتن نمی‌دونستم!
همه جا می‌خونی با اومدن بچه به زندگی بی‌خواب میشی، دغدغه‌هات عوض میشه، دیگه زمان دست خودت نیست، حتی از خیلی‌ها می‌شنوی هرچقدر هم که در حال زندگی کنی و فارغ از آینده، "بچه وصلت میکنه به آینده"، ناگزیری از این وصلت ناخوشایند، براش آماده شدم.

ولی کسی نمیگه از چیزهایی که با اومدن بچه از دست میدی، کسی نمی‌نویسه از چیزهایی که با اومدن بچه دلت براشون تنگ میشه، مگر نه اینکه برای اونها هم باید آماده بود؟
توجه‌هایی که تا الان همش نثار خودم میشده و حالا دیگه سهم بیشترش میرسه به یک عضو جدید
دو نفره هایی که از دست میدیم و حالا بیشتر اوقات یک نفر دیگه هم وسط هر ارتباط نزدیکی بینمون قرار داره
سرخوشی‌ها و هیجان‌هایی که انگار دوره‌شون برامون سر میاد، دستکم به شکلی که تا الان بودند
با اینهمه چیزهایی که از دست دادم باید چکار کنم؟ چطور بپذیرمشون؟

دیگه کم کم دارم میفهمم اَشکال احساسات آدمی در طول زندگی تغییر می‌کنه،
همون احساس‌هایی که همیشه دنبالش بودیم، با هم از همون اول قرار مدارش رو گذاشتیم، انگار هر بار در چیزی نمود پیدا میکنه.
یک بار در سفر خاصی که با هم میریم، یک بار با کار مشترکی که با هم راه میندازیم، یک بار با چند روز که از هم دوریم، یک بار موسیقی که گوش میدیم یا فیلمی که میبینیم، و یک روز هم.. با عضو جدیدی که میاد توی زندگی‌مون.

اعتراف میکنم خوشحالم که اول چند سال رو با هم تنهایی گذروندیم، و بعد بچه دار شدیم.
ایمیل ها و نامه‌های قدیممون رو میخونم، عکسامون رو میبینم، مرور می‌کنم خیلی از خاطراتم باهات رو، حتی بخش‌هایی از تو که با اومدنِ هامون از دست دادم رو، راستش گاهی غصه هم میخورم، دلم تنگ میشه براشون، ولی آخرش به خودمون افتخار میکنم بابت همه این چند سال..

خوشحالم تا تونستیم سفر رفتیم، تجربه کردیم، ریسک کردیم، سرخوش زندگی کردیم، درسته گاهی سوگوارِ از دست رفتنِ (شاید موقتِ) خیلی هاشون میشم،
ولی باز خاطراتمون رو مرور میکنم و طعم شیرینش تا تهِ وجودم میره..

بعد یادم میفته به موجود جدیدی که به جمعمون اضافه شده، به تجربه‌های جدید، و باز هیجان زده میشم از مسیری که پیش رومون داریم،
به همه حس‌هایی که باز هم خواهیم داشت
- عشق، هیجان، تجربه، سرخوشی، کشف -
به اَشکال جدیدشون،
و به #هامون، زیباترین شکل از تجمع همه‌ی این حس‌هامون با هم =)
‌
📷 @panteagholami
برای هامون / نامه دوم، سی‌وچهار

می‌خوام برات اعتراف کنم که با تجربه‌ی حس‌های جدید و عجیبی دارم وارد سال سی و پنجم زندگیم میشم، حس‌هایی که فکر می‌کنم بخش‌ عمده‌ش ناشی از اضافه شدن تو به جهانمه..
حس‌هایی بی‌نظیر، نه لزوما فقط خوب، بی‌نظیر، حتی رنج‌های بی‌نظیر، شیرینی‌های بی‌نظیر، کنار دردهای بی‌نظیر.

امروز نسبت به پارسال همین موقع موجودی هستم با دغدغه‌های متفاوت، انگار با اومدنت اولویت همه چیز در دنیام جابجا شده، اهمیت یه چیزهایی که قبلا برام مهم بوده کم‌تر شده و چیزهایی که در دنیام هیچ اثری ازشون نبود شدن مهم‌ترین‌ها.. و حتی نمی‌دونم همه این تغییرات خوبن یا نه!
‌
جابجایی اولویت‌ها،
چیزهایی که مهم بودند و دیگه نیستند،
چیزهایی که اصلا وجود نداشتند و حالا مهم‌ترینند،
و زمان هم، در ظاهر مهم‌ترین چیزم،
با‌ اومدن و بودنت انگار دیگه ماهیت سابق رو نداره،
زمان دیگه مثل سابق دست‌ خودم نیست،
مثل سابق با عددهای روی ساعت برام سنجیده نمیشه،
مثل سابق تصورم ازش شن‌هایی نیست که دارن میریزن و شمارش معکوس عمرمند و باید نهایت استفاده رو از هر دونه‌شون‌ بکنم،
دارم از کمیت زمان میگم،
این مهم‌ترین چیز هم، 
جای‌ خودش رو داده به کیفیتش،
به تجربه‌ی هر آن ازش،
نه مقدارش، و نه نتیجه‌اش،
خودش.

می‌پرسی چطور داره این اتفاق میفته؟
هنوز درست نمی‌دونم،‌ شایدم می‌دونم و نمی‌تونم بگم.
شاید روزی تونستم بیشتر ازش برات بگم،
شاید هم باید منتظر شی تا خودت تجربه‌شون کنی ^))

در آستانه بیست ‌و هفت تیر هزار و چهارصد

#برای_هامون
Follow on Instagram
This error message is only visible to WordPress admins
HTTP Error. Unable to connect to the Instagram API. Feed will not update.

برچسب ها

آزمایش میترا اروین یالوم از خوب به عالی اگزیستانسیال اگزیستانسیالیست اگزیستانسیالیسم برای هامون بن هاروویتز تحریم توسعه فردی تیست ایران تیست‌ایران جوامع محلی خلق مهنا ردپای کربنی روانکاوی،مغز،ذهن زندگی زندگی در اکنون زندگی در حال زندگی در لحظه زندگی گربه ای سختی کارهای سخت سفر مسئولانه سوگاتا میترا شکارچی گردآورنده مارک منسن مدیرعامل مستند مینیمالیسم مصاحبه مغز،ذهن مفهوم خارپشتی مینیمالیسم نقد کتاب نوروساینس نوروسایکولوژی هامون همه چیز رو به فناست هنر ظریف رهایی از دغدغه ها پیتر گری کرونا کسب و کار گردشگری گردشگری ورودی گردشگری پایدار یادگیری آزاد

دسته ها

  • توسعه فردی
  • دسته‌بندی نشده
  • شخصی
  • فرزندپروری
  • کسب و کار
  • گردشگری
  • نقد فیلم
  • نقد کتاب
  • نوروسایکولوژی
  • یادداشت
  • یادگیری آزاد
امین کریمی | از 1366 تا حالا ;)
اجرا شده توسط: همیار وردپرس